عیدتان مبارک

سال 1392 بر تمام ایرانیان به خصوص فراشاهیان عزیز گرامی باد

رویش گل های بهاری در ارتفاعات کوه سرگ فراشاه

رویش گل های بهاری در ارتفاعات کوه سرگ فراشاه

باغات فراشاه در آغاز بهار

باغات فراشاه در آغاز بهار

کوه سرگ(sorog) یا سهراب فراشاه

کوه سرگ(sorog) یا سهراب فراشاه

شکوفه های بهاری بادام تقدیم به نگاه های پرمهر شما

شکوفه های بهاری بادام تقدیم به نگاه های پرمهر شما

عقابکوه از گلستان های بهاری کوه سرگ فراشاه

عقابکوه از گلستان های بهاری کوه سرگ فراشاه

ارتفاعات کوه سرگ

ارتفاعات کوه سرگ

مراسم سال تحویل در قدمگاه علی ابن موسی الرضا(ع) فراشاه

مراسم سال تحویل در قدمگاه علی ابن موسی الرضا(ع) فراشاه

مراسم سال تحویل در گلزار شهداء فراشاه

مراسم سال تحویل در گلزار شهداء فراشاه

جای خالی تمامی عزیزان از دست رفته در سال جدید به خیر

مراسم پرسه زنی و دیدار از خانواده های شهدا در سال جدید

مراسم پرسه زنی و دیدار از خانواده های شهدا در سال جدید

با تشکر از نگاه های بهاری شما

نظر دهید.

 

تصاویری از مراسم اربعین در فراشاه

سیل جمعیت در مسیل فراشاه

خواندن نماز جماعت در روز اربعین

تصاویری از روز عاشورا در فراشاه

روستای فراشاه

خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده

عزاداری نادرست همراه با راه بندان جاده اصلی

                   مراسم نخلبرداری در روز شهادت حضرت فاطمه زهراء(س)

      برای اولین بار در روستای فراشاه به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهراء(س)مراسم نخلبرداری انجام  گرفت. با نزدیک شدن به این مراسم معنوی و آئینی برای باشکوه برگزار شدن و به موقع بلند شدن نخل حدیث شریف کسا تلاوت شد و برای اولین بار نخلبرداری رأس ساعت انجام گرفت و ساعت ۳۰/۱۷ بعد ازظهر مراسم شروع شد.

تلاوت حدیث شریف کسا قبل از نقلبردای در راستای نظم بخشیدن به مراسم

بعد از چندین سال نقلبرداری در فراشاه راس ساعت صورت گرفت

شور فاطمیون

با خودسری بعضی از افراد طرح حرکت هیئت از سمت چپ خیابان بطرف گلزار شهدا اجرایی نشد

راهپیمایی روز 22 بهمن در روستای فراشاه

راهپیمایی روز 22 بهمن در روستای فراشاه

      مردم فراشاه بعد از گذشت سی و سه سال از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران عزیز در سی و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب با شرکت در راهپیمایی روز 22 بهمن 1390 این روز عزیز را گرامی داشته و یکبار دیگر با آرمان های امام خمینی (ره) تجدید پیمان کردند.

شروع راهپیمایی از محله بندان (مهدیه فراشاه)

پایان راهپیمایی در گلزار شهدای فراشاه

همه آمده بودند از پیر تا جوان

خواندن قطعنامه (مرگ بر آمریکا )

ایران را در جهان سربلند خواهیم کرد

بعد از راهپیمایی نمایشگاه عکس شهید محمد رضا دهقانپور فراشاه

سوژه امسال راهپیمایی 22 بهمن در فراشاه

تعویض پرچم ایران به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران بر روی قله کوه سرگ فراشاه توسط گروه کوهنوردی عقابکوه فراشاه

 

 

عزاداری دهه آخر صفر در روستای فراشاه

با سلام خدمت دوستداران روستای فراشاه

      بیشتر از یک ماه است که به دلیل مشغله زیاد بنده حقیر نتوانستم وبلاگ فراشاه را به روز کنم انشاا... در چند روز آینده با گزارش های تصویری خودم مراسم های برگزار شده در طی این مدت را به شما دوستان عزیز تقدیم می کنم.

      بالاخره با فرارسیدن دهه آخر ماه صفر یک بار دیگر اهالی محترم روستای فراشاه ارادت خالصانه خود را به ائمه معصومین (ع) تقدیم کردند. در این دهه مراسم روضه خوانی سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) در جای جای فراشاه برگزار شد. هر شب بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء در مسجد جامع فراشاه و فرهنگسرای مادر مراسم عزاداری برگزار می شد. در روز رحلت جانگدازخاتم الانبیاء حضرت محمد(ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) طبق سنوات گذشته مراسم نخل برداری در محله پاچنار فراشاه در یک روز بسیار سرد برگزار شد.

با فرا رسیدن آخر صفر مراسم شهادت امام رضا(ع) در مهدیه فراشاه و قدمگاه علی ابن موسی الرضا فراشاه برگزار شد. تصاویر زیر شور و حال اهالی فراشاه در دهه آخر صفر را نشان می دهند.  

نخل برداری در دمای زیر صفر درجه

عزاداری مردم فراشاه

عزاداری در خیابان در قبال سردرگمی و معطلی صدها مسافر

طبخ آش گندم در آشپزخانه حسینیه فراشاه

مراسم شهادت امام رضا (ع) در مهدیه فراشاه واقع در محله بندان

 گلباران کردن تابوت نمادین در روز شهادت امام رضا(ع) در محله بندان فراشاه

مهدیه فراشاه

مراسم اربعین حسینی در فراشاه

مراسم اربعین حسینی در روز شنبه ۲۴ دی ماه ۱۳۹۰ در مسجد سیف الدین فراشاه برگزار شد. در این مراسم  تعزیه خوانی سرور و سالار شهیدان اجرا شد و عزاداران حسینی به سینه زنی و عزاداری پرداختند. قبل از ظهر زیارت روز اربعین خوانده شد و بعد از اقامه نماز جمات ظهر و عصر عزاداران بر سر سفره اباعبدالله حسین(ع) مهمان بودند. مراسم امسال با اینکه در هوای سردی برگزار شد دارای نظم خوبی بود بطوریکه در توزیع و پخش غذا بین عزاداران این نظم نمود خوبی پیدا کرد و تمام عزاداران در صف های منظم بر سر سفره اباعبدالله حسین نشستند.  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مراسم تشییع جنازه پیکر پاک و مطهر  کوهنورد عزیز دیارمان استوار دوم شهید محمد رضا دهقانپور فراشاه

عروج ملکوت کوهنورد عزیز دیارمان استوار دوم شهید محمد رضا دهقانپور فراشاه را به اهالی شهید پرور روستای فراشاه تبریک و تسلیت عرض می نمائیم.

تشییع جنازه پیکر پاک و مطهر این شهید بزرگوار بعد از ظهر شنبه مورخ ۱۰/۱۰/۹۰ از حسینیه شاهولی تفت به طرف گلزار فراشاه با حضور تمامی اقشار جامعه ایمانی برگزار شد.

 

تصاویری از مراسم :

 

سمت راست شهید محمد رضا دهقانپور فراشاه و سمت چپ عموی شهید محمد رضا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پیشینه تاریخی مراسم نخل برداری سرور وسالار شهیدان(ع) در شهر ها و روستاهای ایران

تاريخ خبر: چهار شنبه 5خرداد 1389- 12جمادی الثانی1431- 26مه2010- شماره 24759
روزنامه اطلاعات

سـرو در فرهنگ ايراني

دكتر محمدحسن ابريشمي / بخش اول

 


تاريخ كشاورزي ايران طي دو مرحله، دوران باستان و اعصار اسلامي، قابل بررسي است. يكي از فصول اين تاريخ مي‌تواند به درختان هميشه سبز اختصاص يابد كه از گذشته در فرهنگ ايراني جايگاه نمايان و برجسته‌اي داشته است. بررسي سنگ‌نگاره‌ها و منابع باستاني و متوني كهن، حكايت از آن دارد كه درختان هميشه سبز و با عمر دراز، مخصوصاً سرو و نخل، در نزد ايرانيان حرمت ستايش‌آميزي داشته است. در اين مقاله، ضمن پژوهش در باب سرو و نخل، به برخي از درختان ستودني نگاهي مي‌افكنيم.

مطابق برخي شواهد و مستندات تاريخي، ايرانيان از ديرباز به درخت، به‌ويژه درختان هميشه سبز، چون: سرو، سدر (كُنار)، مورد، نخل، شمشاد، كاج، تاغ و گز بسيار توجه داشته‌اند. نشانه‌هاي اين توجه را مي‌توانيم در جاي جاي ايران زمين، در كنار مزارها و روي مقابر، در برخي گذرگاه‌هاي دوردست و باغ‌هاي قديمي، در وجه درختان تناور و بالندة چندصدساله و گاهي چندهزارساله ملاحظه كنيم. حتي در كرانه‌هاي كويري و در دل بيابان‌هاي قفر و خشك، درختاني بالنده و چشم‌نواز با عمري دراز وجود دارد.

در بسياري از مناطق بياباني ايران، يك يا دو يا چند درخت از اين گونه درختان، همچون نگيني زمردين، بر پهنه‌اي از بيابانِ پوشيده از شن‌هاي داغ، درخشش خاصي دارد. بي‌گمان پندار ايرانيان در باب غول بيابان افسانه نبوده، بلكه واقعيتي ملموس است كه بعضي از كويرپيمايان، در دل بيابانهاي خشك وجود آن را احساس كرده‌اند و آثار مخرب آن را ديده و وصف نموده‌اند. ايرانيان از قديمي‌ترين اعصار براي ستيز با غول بي‌شاخ و دم بيابان، و جلوگيري از سيطرة هولناك و هراس‌انگيزش، كاشت اين گونه درختان را درپيش گرفته‌اند. نخستين انديشه و اقدام در جهت اين مبارزه ـ‌ يا به اصطلاح امروز بيابان‌زدايي ـ توسط زردشت، با غرس دو سرو، در كرانه‌هاي بياباني خراسان،‌يعني در ناحية بشت يا پشت (كاشمر) و فريومد (از توابع بيهق كهن كه سبزوار كنوني باشد) انجام شده است. شايد اين بيت خاقاني اشارة تلويحي‌ به آن اقدام شايسته و آموزندة پيامبر ايراني باشد:

در بيابان سماوات همه غولانند

دفع غولان بيابان به خراسان يابم

به روايت دقيقي كه فردوسي از قول او نقل كرده، سرو كاشمر ارمغان بهشتي بوده كه زردشت در ناحية بشت غرس كرد.1 روايات متنوع، جالب و بس دلنشيني در باب اين درخت موجود است؛ مثلاً حمدالله مستوفي در وصف كشمر (كاشمر) مي‌نويسد: «در قديم درختي سرو بوده است، چنانچه در عالم هيچ درختي از آن بلندتر نبود. چنين گويند كه جاماسب حكيم نشانده بود. در شاهنامه ذكر درخت كشمر بسيار آمده.» ثعالبي نيشابوري مي‌گويد: «آن سرو را گشتاسب كاشته بود، در بلندي و پهنا و راستي و سرسبزي كسي مانند آن نديده بود؛ و به جهت همين بي‌همتايي ماية سرافرازي و نازش خراسان بود، و در زيبايي و شگفت‌ناكي بدان مثل مي‌زدند.»2 ابوالحسن بيهقي سرو كاشمر را كاشتة زردشت وصف كرده و نوشته است: «در ساية آن درخت زياده از ده‌هزار گوسفند قرار گرفتي.»3 ابوريحان بيروني به استناد منابع قديمتر،‌از قول ايرانشهري نقل مي‌كند كه در همين ناحية كاشمر (بشت) «در ژرفناي پنجاه و چند ذراعي از سطح زمين به ريشه‌هاي سه درخت سرو رسيدند كه با اره بريده شده بود.»4

نكتة عجيب در روايات مزبور، انتساب غرس درخت سرو كاشمر به سه شخصيت نامدار و هم‌عصر، اما با خصايل متفاوت است؛ چرا كه آنها صاحبان دين (زردشت)، دانش (جاماسب حكيم) و دولت (گشتاسب‌كه هم حكومت و هم‌دولت را به معناي سرمايه داشته) بودند. گويي مبارزه با غول بيابان را هر يك به مدد دين يا دانش و دولت ميسور مي‌دانست يا شايد به اين نكته توجه داده‌اند كه توفيق ايرانيان در عصر اساطير، به مدد درآميختن حكمت و حكومت و ديانت امكان‌پذير شده است! درخت سرو كاشمر برنشاندة هر كس كه باشد، در نزد ايرانيان حرمتي بس عظيم يافت، به‌طوري كه در سنگ نگاره‌هاي هخامنشيان نقش سرو همچون سربازان مسلح، و در كنار آنها متجلي شد. گويي سربازان و سروها همترازند؛ يكي در مقابله با دشمنان انساني مرز و بوم ايران زمين تجهيز شده،‌ و ديگري در مهار دشمنان طبيعي،‌چون غول بيابان و ديو خشكسالي، بالنده و سرسبز قامت برافراشته است.

درختان كهنسال در نزد ايرانيان حرمتي خاص داشت، هم‌اكنون نيز به پيروي از سنت‌هاي پيشين، به اين گونه درختان با ديدة احترام‌آميز نگاه مي‌كنند. به پندار ايرانيان، «درخت‌افكن بوَد كم‌زندگاني» و «سروانداز سرِ خويش ببازد». نظامي گنجوي به سرنوشت درخت‌افكن اشاره كرده و ابوالحسن بيهقي به سرانجام شوم كساني كه درختان سرو را قطع كنند، اشاره مي‌كند، آنجا كه مي‌گويد: «سرو فريويد را امير ينالتكين خوارزمشاه، به سال 537 فرمود تا آن را بسوختند، و حالي ضرري به وي و حشم وي نرسيد؛ ازيرا كه به واسطة‌ آتش در آن تصرف كردند.»5

ايرانيان، بانيان و غرس‌كنندگان اين گونه درختان را، مخصوصاً‌ در كرانه‌هاي بياباني و راههاي كويري، همواره دعا، و آسيب رسانان به آنها را هميشه نفرين كرده‌اند. برخي از عارفان و فرزانگان ايراني درختان سايه‌افكن و با عمر دراز(چنار)، و درختان هميشه سبز(سرو)، يا ميوه‌دار(پسته) را در كنار راه و رباطها و داخل مزارها و مساجد غرس كرده؛ يا درختان دست كاشتِ اين گونه شخصيت‌ها حرمت پيدا نموده و موجبي براي ايجاد مزار يا موضعي قداست‌آميز شده است.6 اين اقدام ظاهراً به پيروي از سنت‌هاي كهني است كه پس از غرس درخت سرو به دست زردشت، گشتاسب در كنار آن معبدي عظيم احداث كرد كه زيارتگاه خاص و عام شد و حتي در عصر متوكل، محل اجتماع هزاران زائر بود.

در بيابان‌هاي ايران، علاوه بر درختان و درختچه‌هاي خاص اين گونه مناطق، چون بنه، پسته، كنار، كهور، گز، تاغ و مورد درختان تناور سرو و كاج به چشم مي‌خورد. در قلمرو فرهنگ ايراني و نيز در محدودة سياسي كنوني كشور،‌ هر كجا واحه‌اي در كرانة‌كوير يا دل بيابان شكل گرفته، ‌به بركت غرس اين گونه درختان يا حفر چاه و احداث چشمه‌اي در كنارش بوده است. چه‌بسا مزارهاي بزرگان و درختان روي مرقد يا كنار آنها نيز موجب رونق شهرها و آباديهاي مجاورشان شده است. درواقع درختان هميشه سبز يا درختان با عمر دراز چندصد ساله و گاهي چندهزار ساله كه ريشه در ژرفناي زمين و سر بر فراز آسمان دارند، موجب تثبيت خاك و تلطيف هوا مي‌شوند. بي‌گمان زردشت با گزينش دو نقطة بياباني فريويد و كاشمر، و انتخاب درختي مناسب و سازگار با اقليم بياباني، با عمري چند هزار ساله درسي بزرگ و آموزنده به ايرانيان داده است. درصورتي كه نياكان ما از اين درس سرمشق گرفته و كار او را استمرار مي‌بخشيدند، امروز به جاي بيابان‌هاي گسترده، كشتزارهاي پهناوري داشتيم. يكي از مشهورترين و تناورترين درختان، «سرو ابرقو»ست كه بازمانده از عهد باستان و با عمري چندهزارساله است. ‏

فخرالدين اسعد گرگاني در منظومة «ويس و رامين» كه مبتني بر منابع پهلوي عصر پارت‌ها سروده شده، به سرو بهشتي يا سرو كاشتة زردشت، و سرو خسرواني كه ظاهراً در بلخ و كاشتة گشتاسب بوده، اشاره كرده است:‌

مگر چون ديدي آن سرو بهشتي

به باغ جاوداني در بكشتي

وگرچه بود در ره كارواني

چو سروي بود رُسته خسرواني

در روايات كهن ايراني، زمين‌هاي قِفر و بياباني جايگاه هجوم اهريمن و جايگاه تازش نيروهاي اهريمني به حساب مي‌آمده است.7 خشكي و خشكسالي كه سبب گسترش بيابان‌ها مي‌شود،‌ منبعث از هجوم نيروهاي اهريمني بوده كه در ستيز دائم و بي‌امان با نيروهاي اهورايي، چون گياه و جانور است.8 درخت سرو با قابليت‌هاي فوق‌العاده‌اي كه دارد، هجوم نيروهاي اهريمني را مهار مي‌كند و رويشگاه‌هاي طبيعي رستني‌ها و زيستگاه‌هاي جانوران را توسعه مي‌بخشد. بنابراين سرو مظهري از سرسبزي و جاودانگي نيروهاي اهورايي به حساب مي‌آمده كه همواره مورد علاقه و توجه خاص ايرانيان بوده است. خاقاني شرواني (ديوان، ص 309) در اين بيت به قابليت‌هاي درختان هميشه سبز اشاره مي‌كند:

شمشاد و سرو را ز تموز و خزان چه باك

كز گرم و سرد، لاله و گل را رسد زيان

بسياري از نواحي ايران زمين، مخصوصاً ايالت پارس، استعداد فراواني براي پرورش و رشد درختان سرو دارند. در منقوشات هخامنشيان در تخت جمشيد، جايگاهي نمايان به اين درخت سرسبز و بالنده داده شده است. در يكي از نقوش، رديفي از درختان سرو پيشاپيش صفي از سربازان سر بر افراشته‌اند. گويي در مقابله با نيروهاي اهريمني، سروها بر سربازان تقدم دارند يا بيابان‌زدايي و مقابله با غول بيابان در پيش است. در منابع كهن ايراني، به قابليت‌هاي درخت سرو و نيز به عمر دراز و جاودانگي و آزادگي آن اشاره شده، و در ادبيات فارسي به‌عنوان مظهر آزادي و آزادگي به حساب آمده است؛ مثلاً زكريا قزويني (عجايب المخلوقات، ص230) در قرن هفتم، به استناد منابع قديمي‌تر، از راستي و استواري قد و قامت و نيز مقاومت درخت سرو در مقابل سرماي شديد زمستان و گرماي سوزان تابستان سخن گفته است. به پندار ايرانيان خصلت‌هايي كه به سرو منسوب شده، مبتني بر حكمت بوده است.‌ سعدي شيرازي در گلستان (باب هشتم، در آداب صحبت) در تبيين چنين باوري به گفتة حكما استناد جسته است:‌‏‏«حكيمي را پرسيدند:‌ چندين درخت نامور كه خداي عزوجلّ آفريده است و برومند، هيچ يك را «آزاد» نخوانده‌اند مگر «سرو» را كه ثمره‌اي ندارد؛ در اين چه حكمت است؟ گفت: هر درختي را ثمره‌اي معين است،‌ كه به وقتي معلوم به وجود آن تازه آيد، و گاهي به عدم آن پژمرده شود. و سرو را هيچ از اين نيست و همه وقت خوش است، و اين است صفت آزادگان!»

صاحب «برهان قاطع» تعريفي شگفت و دلپذير از سرو و شايستگي‌هاي آن دارد: «هر درختي را كمال و زوالي هست، چنان كه گاهي پربرگ و تازه است، و گاهي پژمرده و بي‌برگ؛ و سرو را هيچ‌يك از اينها نيست، و همه وقت سبز و تازه است، و از اين علت‌ها فارغ، و اين صفت آزادگان باشد.» در سراسر قلمروهاي كهن فرهنگ ايراني و حوزة نفوذ زبان فارسي،‌ درخت سرو به عنوان نمادي از آزادي و آزادگي شهرت پيدا كرده است. براي نمونه تنها دو بيت از عبيد زاكاني نقل مي‌شود: ‏

                به سرو نسبت آزادگي و سرافزاري                                            از آن كنند كه آيين راستان دارد

               قصة سرو دراز است، نمي‌شايد گفت                                          كان حديثي كه آن سر به ثريا دارد

به راستي، قصه سرو آزاد خراسان دراز است، كوتاه‌ سخن اينكه،‌ اين نماد و مظهر آزادي، محل تجمع آزادگان بود. متوكل كه در سال 236ق مرقد سرور آزادگان را از ترس اجتماع زائران ويران كرده بود، تحمل اجتماع گبركان را نداشت؛ بنابراين به بهانة ديدن سرو خراسان، به عامل خود در خراسان دستور مي‌دهد: «كه بايد آن درخت را ببرند و برگردون نهند و به بغداد فرستند، و شاخه‌هاي آن در نمد دوزند و بفرستند، تا درودگران در بغداد آن درخت راست باز نهند، و شاخه‌ها به ميخ به هم باز بندند، چنان‌كه هيچ شاخ و فرع آن درخت ضايع نشود، تا وي آن ‏
]سرو را[‏ ببيند... مدتي روزگار صرف كردند تا ارة آن بساختند و اسباب آن مهيا كردند... چون ‏]سرو را قطع كردند[‏ بيوفتاد. در آن حدود زمين بلرزيد و كاريزها و بناهاي بسيار خلل كرد... شاخه‌ها و فروع آن بر هزار و سيصد اشتر نهادند ‏]و به جعفرية بغداد بردند[‏... و هر كه در ‏]بريدن[‏ آن سعي كرده بود، جمله پيش از حولان حول هلاك شدند، درودگر و آهنگر و شاگردان و اصحاب نظاره و ناقلان آن چوب هيچ كس نماندند، و اين از اتفاقات عجيبه است.»9 ‏

ابوالحسن بيهقي تاريخ قطع كردن سرو خراسان را سال 232ق بيان كرده است و دانشمندان ايراني و خارجي مطالبي دربارة قطع سرو كاشمر نوشته‌اند؛ ولي متوجه نكتة تلويحي بسيار مهم طبري در اين باره نشده‌اند. بر اين اساس، با اطمينان مي‌توان گفت كه 1300 اشتر حامل تنة درهم شكستة سرو كاشمر و ساقه و شاخه‌هاي اصلي آن به بغداد رسيد و ماكتي به شكل و هيأت سرو كاشمر براي ديدن متوكل بر پا شد. بي‌ترديد اين رويداد در سال 237 ق بود كه مستندات و شواهد تاريخي آن موجود است. طبري مي‌گويد: «در اين سال، در ماه جمادي‌الاخر، خلنجي را به معرض ‏
]ديد[‏ مردم به پا داشتند.»10 مي‌دانيم كه خلنج معرب خدنگ، و درختي است هميشه سبز و تناور، همانند درخت سرو. بي‌گمان طبري به‌منظور مصون ماندن نوشته‌اش، اشارة تلويحي به برپايي ماكت سرو در بغداد را با كلمة خلنج مناسب ديده؛ ‌چون اصطلاح «نخل ماتم» بعداً رايج شده است. ديگر دليل، عبارت از وجود همان خلنج مورد اشارة طبري، در همان هيأت و هيبت سرو چوبين در بسياري از آباديهاي كوير بزرگ خراسان است كه به «نخل» و «نخل ماتم» شهرت دارد.

از دشمني متوكل با ايرانيان و جايگزين كردن سلجوقيان به جاي عناصر ايراني در ديوان و لشكر، و نيز خصومت او با آل ابوطالب، مستندات تاريخي فراواني موجود است. يك نمونة آن قطع درخت سرو كاشمر، و ديگري برافكندن بقعه و بارگاه سرور آزادگان در سال 236 ق است. طبري در اين باره مي‌گويد: «در اين سال متوكل به گفت تا قبر حسين‌بن علي(ع) را ويران كنند، و منزل‌ها و خانه‌هاي اطراف آن را نيز ويران كنند؛ و خيش بزنند و بذر بپاشند و آبياري كنند، و مردم را از رفتن به نزد آن ممنوع دارند.» ما از سرنوشت اين خليفة مخالف آزادي و آزادگان آگاهيم و مي‌دانيم كه او به دست فرزندش ـ منتصرـ در شب چهارشنبه، سوم شوال 247ق كشته شد. به حساب دقيق و مطابق مستندات، اين روز با ايام فرودينگان يا خمسة مسترقه (پنجة دزديده) پارسيان مقارن گشته كه بعداً مبدأ چهارشنبه‌سوري شده؛ زيرا چهارشنبة پنجة دزديده به پايان اسفند انتقال يافته است. منتصر دوستدار آل ابوطالب و ايرانيان بود؛ بنابراين پيروزي افريدون را بر ضحاك تداعي كرد و در سالگرد قتل متوكل (‏شب چهارشنبه در خمسة مسترقه) برپا كردن آتش رايج شد.

با قتل متوكل و آزادي‌هايي كه حاصل شد، سوگ سرو و سوگواري سرور آزادگان آميخته شد و باورها و سنتهاي نويني پديد آمد. علاوه بر چهارشنبه سوري، انديشة ساختن خلنج موصوف در برخي از آبادي‌هاي كرانه‌هاي كوير پيدا شد كه در شكل نخل يا نخل ماتم تجلي پيدا كرده است، و نمادي از همان آزادسرو خراسان را تداعي مي‌كند. بعدها حركت‌دادن نخل ماتم در روز عاشورا رواج يافت؛ به اين ترتيب كه همان خلنج چوبين را جامه‌اي سياه يا سبز مي‌پوشانند و با شاخه‌هاي سرو و كاج آن را تزيين و آينه‌بندان مي‌كنند و در ظهر عاشورا سياهپوشان سوگوار، «حسين حسين»‌گويان آن را به حركت در مي‌آورند. برپايي اين مراسم حزن‌‌انگيز و در عين حال باشكوه، در شهرهاي كاشمر، تربت‌حيدريه، طبس، يزد، نايين، نطنز، كاشان و ديگر شهرهاي كرانه‌هاي بيابان بزرگ خراسان هنوز رايج است.

در بسياري از مناطق و نواحي كويري ايران، مكانهاي مستعدي براي پرورش درختان هميشه سبز، چون گز و سرو و مورد و تاغ وجود دارد. از روزگاران كهن، كاشت درختان مورد و سرو در ايالت پارس رايج بود و برخي از مكانها در ايالت پارس نام خود را از اين گونه درختان دارند؛ از جمله سروستان كه صاحب «حدودالعالم» به سال 372 ق از آن ياد كرده،11 و آبادي «ده مورد» كه ابن بلخي درباره‌اش نوشته است: «بدين ديه، مورد بسيار باشد.»12

شهر باستاني اسخر(اصطخر) به كاخ باغ‌هاي تخت جمشيد پيوسته بوده يا به قول ابن بلخي در قرن پنجم «بيشتر بستان‌هاي سراي جمشيد در داخل اصطخر جاي داشته است.»13 ناحيه استخر و جلگه مرودشت بسيار حاصلخيز است، در متون كهن نيز به حاصلخيزي و درختان بسيار آن اشاره شده است؛ مثلاً‌به روايت طبري‌كه مبتني بر قول يكي از درباريان يزدگرد ساساني است، كاخ‌هاي اصطخر در عصر او برجاي بود، و محوطة آن درختان بسيار داشت.14 سياحان اروپايي نيز به سروهاي تناور و كهنسال ايالت پارس، مخصوصاً‌ شيراز اشاره كرده و زيباييهاي اين درخت بالنده را ستوده‌اند. پيتردلاواله در سال 1618م/ 1027ق نوشته است: «در پاسارگاد درخت سرو كهنسالي هست،‌ كه بزرگترين و زيباترين سروي است كه در تمام عمر ديده‌ام.»15

در همان سال فيگوئورآ اوصاف تمجيد‌آميز فراواني از درختان نخل و سرو در سرزمين پارس به دست داده است. او اول بار كه درخت سرو تناوري مي‌بيند، دچار شگفتي مي‌شود. وي در مزار شيخ علي باكويه، در حاشية شيراز، از سروي بسيار تناور سخن گفته و از سروهاي بسيار كهن يكي از باغهاي شيراز ياد كرده كه در آغوش سه تا چهار مرد جاي نمي‌گرفته است.16 يان اسميت در سال 1628م / 1307ق از سروهاي سرسبز و تناور باغ حاكم شيراز سخن گفته،17 و آندره دوليه دلند در سال 1664م/1075ق گفته است: «تصور نمي‌كنم در دنيا جايي باشد كه سروهايي به تنومندي سروهاي شيراز، و به آن تعداد داشته باشد.»18 مسيو چريكف درخت سرو باغ هفت‌تن شيراز را از بدين‌گونه وصف كرده است: «چنانچه 22 نفر دست يكديگر را گرفته در اطراف آن درخت حلقه زنند، به انتهاي قطر آن نخواهد رسيد!»19

به نوشتة نيبور در سال 1765م / 1179 ق، در محل مصلاي شيراز «سروهاي بي‌نهايت بزرگي كه زماني در اين محل وجود داشته، در آشفتگي‌هاي اخير از بين رفته است.»20 هانري ماسه از قول بي‌نينگ از سرو تناور كنار آرامگاه حافظ‌ كه گرفتار حريق شده، سخن گفته است.21 اوژن فلاندن در سال 1841م/ 1257ق از درخت سرو محل خاله سرو، در قسمت غرب مرودشت،‌با محيط حدود 4 متر ياد كرده است.22 فرهاد ميرزا معتمدالدوله‌ از درخت سرو تناوري، با دور تنة 25/4 ذرع، در نزديك استخر سخن گفته است.23 همو در سال 1292ق، ضمن بازديد از سرو قرية هرزه ويل ـ واقع در نيم فرسنگي قرية منجيل از بلوك رحمت‌آباد گيلان ـ مي‌گويد: «سرو قرية فنا در شيراز از اين بلندتر است و بزرگتر است؛ ولي او پريشان و افشان است، مثل اين شاداب و سبز نيست، و اين شادابي و خضرت از رطوبت هواست.»24اعتماد السلطنه ضمن وصف جليان از بلوك گرمسيري شرق شيراز مي‌گويد: «در اين بلوك سروي است كه سي‌ذرع ارتفاع و دو ذرع قطر دارد.»25

ادامه دارد



پي نوشتها:

1‏. فردوسي، شاهنامه (چاپ دبير سياقي)، ج 3، ص 1320؛ ديوان دقيقي طوسي (چاپ محمدجواد شريعت)، ص 51‏

2‏. ثعالبي نيشابوري، ثمارالقلوب، ص 277؛ زكريا قزويني نيز همين مطلب را از قول ثعالبي نقل كرده است. (ترجمة آثارالبلاد، ج 2، ص 239)‏

3‏. تاريخ بيهق، ص 283.

4‏. ابوريحان بيروني، تحديد نهايت‌الاماكن، ترجمة احمد آرام، ص 24

5‏. تاريخ بيهق، ص 282.

6‏. از آن جمله درخت هميشه سبز مورد كه ابوسعيد ابوالخير غرس كرد (اسرار التوحيد، ص 157)؛ يا درخت ديگري كه پيش از فوت خود،‌براي جايگاه مرقدش مشخص كرده بود (ص 34)؛ يا درختان خرمايي كه شاه نعمت‌الله ولي (ص 176)، در مزار امامزاده عبدالله در شهرك بافق كاشته بود؛ مورد مشابهي را خواجه عبدالله انصاري (طبقات الصوفيه، ص 359) نقل كرده است.

7‏. مينوي خرد، ترجمة احمد تفضلي، ص 19

8‏. ولفگانگ كناوت، آرمان شهرياري، ترجمة سيف‌الدين نجم‌آبادي، ص 205

9‏. تاريخ بيهق، ص 281؛ با كمي تفاوت ثمار القلوب، ص 277

10‏. طبري، تاريخ طبري، ترجمة ابوالقاسم پاينده، ج 14، ص 6040

11‏. حدودالعالم من المشرق الي المغرب،‌به كوشش منوچهر ستوده، ص 128.‏

12‏. ابن بلخي، فارس نامه، ص 129و 139.‏

13‏. همان، ص 127.‏

14‏. طبري، تاريخ الرسل و الملوك، ترجمة صادق نشأت، ص 388؛ براساس پيش‌بيني يكي از بزرگان دربار يزدگرد، عربها با تسخير اصطخر تالارها و جايگاه سلاطين را به چارپايان خود اختصاص داده و اسبان خود را بر درختان آنجا مي‌بندند.‏

15‏. هانري ماسه، معتقدات و آداب ايراني، ج 1، ص‌397، از پيتر دلاواله (سفرنامه، ج 3، ص 333) نقل كرده است.‏

16‏. سفرنامة فيگوئورآ، ص 120، 136، 139، 150.‏

17‏. ويلم فلور، اولين سفراي ايران و هلند، ص 64.‏

18‏. آندره دوليه دلند، زيباييهاي ايران، ص 69.‏

19‏. سياحتنامة مسيو چريكف، ص 14.‏

20‏. سفرنامة نيبور، ص 153.‏

21‏. هانري ماسه، همان، ص 153.‏

22‏. سفرنامة اوژن فلاندن، ص 293.‏

23‏. فرهاد ميرزا معتمدالدوله، زنبيل، ص 213.‏

24‏. فرهاد ميرزا معتمدالدوله، سفرنامة فرهاد ميرزا، به كوشش غلامرضا طباطبائي، ص 24.‏

25‏. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، مرآة البلدان، به كوشش عبدالحسين نوائي و ميرهاشم محدث، ج 4، ص 224.‏

codex19x

page06

آداب و رسوم مردم فراشاه در ماه محرم

آداب و رسوم مردم فراشاه در ماه محرم

با فرارسیدن  ماه محرم روستای فراشاه همانند دیگر نقاط کشور جامه عزا پوشیده  و در غم و ماتم سید و سرور شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین به سوگ نشست . در روستای فراشاه  چند روز مانده به ماه محرم مردم با حضور در حسینیه فراشاه به انجام کارهایی مانند بر پا کردن پوش بر روی حسینیه و سیاه پوش کردن آن خود را برای عزاداری در این ماه آماده می کنند . روستای فراشاه دارای سه هیئت مذهبی به نام علی اصغر امام حسین، جان نثاران ابا عبد الله و سید الشهدا می باشد که در نخستین روز از ماه محرم به طرف حسینیه فراشاه حرکت کرده و به عزاداری می پردازند. در شب تاسوعا و عاشورا ی حسینی فضای روستا حال و هوای دیگری به خود می گیرد . در روز تاسوعا مردم روستا به همراه هیئت عزاداری به منزل شهیدان و افرادی که در مدت بین محرم سال جاری و محرم سال قبل فوت کرده اند می روند و یاد و خاطره آنان را گرامی می دارند . در ظهر روز تاسوعا همانند دیگر نقاط کشور ناهار بین مردم توزیع می شود . در عصر عاشورا مراسم سنتی نخل برداری و تعزیه خوانی در روستا بر پا می شود همچنین وقایع روز عاشورا ( مثل صحرای کربلا بعد از شهادت امام حسین و ... ) ، شطّّ فرات ، بازار شام و ... که بر روی انواع وسایل نقلیه مثل تریلر ، وانت ، خاور و ... بر پا شده به نمایش گذاشته می شود . این مراسم از قدمگاه فراشاه آغاز و در گلزار شهدا پایان می پذیرد. در شب عاشورا ( پایان شب دهم محرم ) شب شام غریبان امام حسین مردم عزادار روستا همراه با  مردم عزاداری که حتی از دیگر نقاط استان و کشور به روستا می آیند در مراسم شام غریبان شرکت می کنند . همین مراسم عزاداری تا سیزدهم ماه محرم ادامه دارد تا اینکه در شب سیزدهم ماه محرم با تشکیل دسته بنی اسد به پایان می رسد . لازم به ذکر است که مراسم روضه خوانی از دو شب قبل از ماه محرم آغاز و تا بیستم ماه محرم ادامه دارد .

تهیه و تنظیم : غلامرضا مهدی

به زودی تصاویری از این مراسم ها در وبلاگ گذاشته می شود .